English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7002 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
extraneous U خارج از قلمروچیزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
out-of- U خارج از
outed U خارج
out [of] <adv.> U خارج [از]
non combatant U خارج از صف
non-combatant U خارج از صف
non-combatants U خارج از صف
off side U خارج از خط
off U خارج از
outside U خارج
outsides U در خارج
outsides U خارج
outside U در خارج
out- U خارج
out U خارج
abroad U خارج
externally U از خارج
aroint U خارج شو
forth of U خارج از
out of U خارج از
out of tune U خارج
external U خارج
per U خارج از
externals U خارج
outside [of] <adv.> U خارج [از]
outwith [Scotish E] <adv.> U خارج [از]
extra cosmical U خارج ازعالم
out of line U خارج از خط جبهه
out of door U خارج ازمنزل
issue U خارج شدن
issued U خارج شدن
irrelevant U خارج از موضوع
expulse U خارج کردن
overseas U خارج ازکشور
exterritorial U خارج الملکتی
outed U خارج از حدود
out- U خارج از حدود
out- U خارج بیرون
extrauterine U خارج رحمی
out U خارج از حدود
out U خارج بیرون
quotient U خارج قسمت
quotients U خارج قسمت
outed U خارج بیرون
out of phase U خارج از فاز
To fall out. U از صف خارج شدن
derailing U از خط خارج شدن
derailed U از خط خارج کردن
derailed U از خط خارج شدن
derail U از خط خارج کردن
derail U از خط خارج شدن
popping U خارج شدن
The train ran off the rails. U قطار از خط خارج شد
eccentrics U خارج از مرکز
eccentric U خارج از مرکز
not to the point U خارج از موضوع
derailing U از خط خارج کردن
derails U از خط خارج شدن
eject U خارج کردن
ejected U خارج کردن
ejecting U خارج کردن
ejects U خارج کردن
foreign market U بازار خارج
fescennine U خارج ازاخلاق
extravascular U خارج رگی
neither here nor there U خارج ازموضوع
extraterritorial U خارج الارضی
derails U از خط خارج کردن
out of question U خارج از موضوع
without U بطرف خارج
from the outside U از خارج [از جایی]
extragalactic U خارج کهکشانی
extracellular U خارج سلولی
extra-marital U خارج از زناشویی
out of action U خارج ازنبرد
extra spectral U خارج طیفی
extra regular U خارج ازقاعده
alfresco U خارج از منزل
extramundane U خارج دنیایی
extramarital U خارج از زناشویی
off season U خارج از فصل
off center U خارج از مرکز
beside the question U خارج از موضوع
torts U خارج از قرارداد
tort U خارج از قرارداد
bring out U خارج کردن
outdoors U خارج از منزل
extramarital U خارج ازدواجی
extra professional U خارج حرفهای
outbound U خارج ازمحدوده
standaway U خارج از بدن
nonsense U خارج از منطق
soto uke U دفاع از خارج
unship U خارج کردن
exit U خارج شدن
inaccessible <adj.> U خارج از دسترس
phase out U خارج کردن
double out U 081 خارج
oversea U خارج از کشور
over the side U خارج از ناو
egress U خارج شدن
ouyby U خارج از دور از
emissive U خارج شونده
off duty U خارج از خدمت
emigration U مهاجرت به خارج
abaxile U خارج از مرکز
anieoro U از داخل به خارج
outbound U مربوط به خارج
to fall out U خارج شدن
to pass off U خارج شدن
acentric U خارج از مرکز
void U خارج شدن
extraction U خارج کردن
ungracious U خارج از نزاکت
submultiple U خارج قسمت
to rule out U خارج کردن
off duty U خارج از نگهبانی
exits U خارج شدن
out of proportion U خارج از اندازه
discharge U خارج کردن
discharges U خارج کردن
out of doors U خارج ازمنزل
abroad خارج از کشور
outside U به سمت خارج
blow out U به خارج دمیدن
out-of- U در خارج بواسطه
from out of town U از خارج [از شهر]
from outside U از خارج [از شهر]
inaccessible U خارج از دسترس
outboard bearing U یاتاقان خارج
out of turn U خارج از نوبت
issues U خارج شدن
out of U در خارج بواسطه
outbye U خارج از دور از
endarch U متشکل در خارج
begone U خارج شو عزیمت کن
cross country U خارج از جاده
outsides U به سمت خارج
off key خارج از مایه
beside the mark U خارج ازموضوع
away U دوراز خارج
disarmed U از ضامن خارج کردن
disarms U از ضامن خارج کردن
table U از دستور خارج کردن
derailments U از خط خارج شدن ترن
greshams law U را از جریان خارج میکند
derailment U از خط خارج شدن ترن
disarm U از ضامن خارج کردن
decivilize U از تمدن خارج کردن
ablate U بریدن و خارج کردن
citizen abroad U شهروند مقیم خارج
dead ball U توپ خارج ازبازی
expat [colloquial] U شهروند مقیم خارج
bow out U باتعظیم خارج شدن
expatriate U شهروند مقیم خارج
quotient U خارج قسمت [ریاضی]
I am not up to it . It is beyond my control. I cannot cope . U از عهده من خارج است
exurbanite U ساکن خارج شهر
tabled U از دستور خارج کردن
tables U از دستور خارج کردن
external operation U عملیات خارج از مملکت
extern U فاهری واقع در خارج
endarchy U امتداد از مرکز به خارج
eversion U پیچش کف پا به طرف خارج
ration U خارج قسمت سهمیه
rationed U خارج قسمت سهمیه
laymen U خارج از حرفه یا فن خاصی
layman U خارج از حرفه یا فن خاصی
subliminally U خارج ازمرحله اگاهی
subliminal U خارج ازمرحله اگاهی
rations U خارج قسمت سهمیه
exfiltration U خارج کردن از میدان
expellent U خارج کننده دافع
expellant U خارج کننده دافع
expectorate U ازشش خارج کردن
disseise U ازتصرف خارج کردن
belching U بازور خارج شدن
extrajudicial U خارج ازصلاحیت قضایی
tabling U از دستور خارج کردن
anomalous U خارج از رسم بیمورد
extramural U مربوط به خارج از دانشگاه
extramural U خارج از حصار شهر
to go abroad U به خارج [از کشور] رفتن
defenestration U پرتاب به خارج پنجره
obsolescent U از رده خارج شده
abaton U [محل خارج از دسترس]
face U [نمای خارج ساختمان]
belched U بازور خارج شدن
belches U بازور خارج شدن
deviate from the main subject U از موضوع خارج شدن
outward U بطرف خارج بیرونی
extrajudicial confession U اقرار در خارج دادگاه
exoenzyme U انزیم خارج سلولی
Outside office hours. U خارج از وقت اداری
defecate U خارج کردن مدفوع
belch U بازور خارج شدن
out of [outside] office hours U خارج از ساعات اداری
outbound cargo U بار خارج از کشور
outcaste U شخص خارج ازمذهب
Recent search history Forum search
2off-season
2purchase off the registry
2purchase off the registry
1recreationist
0عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com